ماجرای خلقت
آمار بازدید
بازدید امروز => 115
باردید دیروز => 293
بازدید هفته => 1119
بازدید ماه => 1104
بازدید سال => 4230
بازدید کل => 40716
کل مطالب => 238
کل نظرات => 232
بیشترین بازدید => 9979
تاریخ بیشترین بازدید : 1395/3/18
امکانات وب
تبلیغات
1- درحال کامل کردن نسخته انگلیسی وبلاگ
2- در حال آماده کردن امکان تبلیغ در وبلاگ
3- در حال آماده کردن صفحه ی اصلی
4- فعلآ همه صفحات اجتماعی وبلاگ بسته است (( در این زمینه منتظر اطلاع رسانی بیشتر باشید . ))
5- در حال کامل کردن یک نوشته ویژه برای تیر ماه

به نام خدا

خدا خر را آفرید و به او گفت:
تو بار خواهی برد، 
از زمانی که تابش آفتاب آغاز می شود 
تا زمانی که تاریکی شب سر می رسد.
و همواره بر پشت تو باری سنگین خواهد بود.
و تو علف خواهی خورد 
و از عقل بی بهره خواهی بود 
و پنجاه سال عمر خواهی کرد و تو یک خر خواهی بود.
 

Picture of a Donkey Kicking out one Hind Leg


خر به خداوند پاسخ  داد: خداوندا! من می خواهم خر باشم،
اما پنجاه سال برای خری همچون من عمری طولانی است.
پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم 
و خداوند آرزوی خر را برآورده کرد


خدا سگ را آفرید و به او  گفت:
 تو نگهبان خانه انسان خواهی بود 
و بهترین دوست و وفادارترین یار انسان خواهی شد.
تو غذایی را که به تو می دهند خواهی خورد 
و سی سال زندگی خواهی کرد.
تو یک سگ خواهی بود.

 

excited alert puppy wagging his tail with a bone in his mouth 


سگ به خداوند پاسخ  داد:
خداوندا! سی سال زندگی عمری طولانی است.
کاری کن من فقط پانزده سال عمر کنم 
و خداوند آرزوی سگ را برآورد...

خدا میمون را آفرید و به  او گفت:
و تو از این سو به آن سو و از این شاخه به آن شاخه خواهی پرید 
و برای سرگرم کردن دیگران کارهای جالب انجام خواهی داد 
و بیست سال عمر خواهی کرد.
و یک میمون خواهی بود.

 

Picture of a Cute Little Monkey with Big <br /> Ears

میمون به خداوند پاسخ  داد:
بیست سال عمری طولانی است، 
من می خواهم ده سال عمر کنم.
و خداوند آرزوی میمون را برآورده کرد.


و سرانجام خداوند انسان را آفرید 
و  به او گفت: تو انسان هستی.
تنها مخلوق هوشمند روی تمام سطح کره زمین.
تو می توانی از هوش خودت استفاده کنی 
و سروری همه موجودات را برعهده بگیری 
و بر تمام جهان تسلط داشته باشی.
و تو بیست سال عمر خواهی کرد.

 

goofy looking man with his tongue hanging out wearing a smiley face tie


انسان گفت:سرورم!
گرچه من دوست دارم انسان باشم، 
اما بیست سال مدت کمی برای زندگی است.
آن سی سالی که خر نخواست ، 
آن پانزده سالی که سگ نخواست 
و آن ده سالی که میمون نخواست زندگی کند، 
به من بده.


و خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد...

و از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست سال مثل انسان زندگی می کند !!
 

Picture of  a Father Giving his Son a Horse Ride

و پس از آن، ازدواج می کند و سی سال مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می کند ، و مثل خر بار می برد
 
 

frantic dad trying to multi task and work on the computer and iron at the same time with children causing chaos


و پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و هرچه به او بدهند می خورد...!!!

 

Picture of an Angry Old Man Waving his Cane


و وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به خانه آن دخترش می رود و سعی می کند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند...!!!

ارسالی توسط => سینا



[ چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:, ] [ 17:49 ] [ سینا و تینا ]

10 نوشته برتر